بچهها وقتی یاد میگیرند سؤال بپرسند در واقع یاد میگیرند درباره چیزهایی بپرسند که واقعاً جواب آنها را نمیدانند.
آنها سؤالاتی میپرسند که حتی شاید معلم هم جواب آنها را نداند و این مسئله به آنها قوت قلب میدهد.
بچهها بطور ذاتی دوست دارند در مورد دنیای خود تحقیق کنند و از آن سر در بیاورند.
برای شروع کار، از یکسری نشانهها استفاده کنید تا بچهها سؤالات را بر حسب مناسب بودن برای تحقیق طبقهبندی کنند.
در کنار سؤالات بسته که معمولاً جوابهای تعریف شده و غیرقابل بحثی دارندـ علامت تیک بگذارید،
این علامت بیانگر آنست که ما جواب را میدانیم و نمیتوانیم بحث معنادار و مفیدی در مورد آن داشته باشیم.
برخی سؤالات در مورد مسائلی متمرکز میشوند که از انگیزه خاصی ناشی میشوند یا درباره حقیقتی است که بچهها میتوانند در مورد آن تحقیق کنند و یا از دیگران توضیح بخواهند؛
بدین ترتیب جوابها همواره حقیقی خواهند بود.
همچون:
چرا گرگها نمیتوانند حرف بزنند؟»
سؤالات آزاد نیز سؤالاتی هستند که میتوانند مورد بحث قرار گیرند،
نظرات و عقاید مختلفی میتواند در مورد آنها ارائه شود.
در مورد این سؤالات میتوان بخوبی کار کرد،
بطوری که تحقیق مربوطه در مسیر فلسفی قرار گیرد .
💠وقتی بچهها با جلسات فلسفی بیشتر آشنا شوند، سؤالات فلسفی بیشتری میتوانند مطرح کنند.
سؤالات فلسفی، سؤالاتی هستند که در زمینه سؤال مربوطه، انگیزه را برانگیخته و پتانسیل تحقیق را دارند؛ همچون:
عشق چیست؟
آگاهی چیست؟
و ...
پرورش سؤال کردن در بچهها
ابتدا به بچهها چند لحظه فرصت فکر کردن بدهید.
برای روشنسازی تفکرشان میتوانند فکرشان را در دفتر نقاشی کنند. نکتة حائز اهمیت اینست که بچهها بفهمند سؤال را صرفاً بخاطر خود سؤال نمیپرسند،
بلکه باید سؤالاتی بپرسند که در پییافتن جواب آن هستند؛
رویش طلایی کوچولوها