اما اصلا چنین اتفاقی نیافتاده بود.نه دعوا و تنبیه،نه بی اعتنایی و نه نصیحت،هیچ کدام در او اثری نکرده است.
اشتباه بزرگ:
خوشم اومد پسرم چه دورغ بامزهای گفتی!
کودک پاک ما دروغگو به دنیا نمیآید.علت دروغگویی او محیط و رفتار اطرافیان است.اگر در همان ابتدای کودکی علت دروغ گویی او از بین نرود منجر به تثبیت این صفت در او میشود.
کمی به سخنان خود و رفتارهای خود دقت کنید به خاط بیاورید چند بار دروغ به اصطلاح مصلحتی گفته اید.
البته یادمان باشد که برخی از گفته های کودکان که غیر واقعی به نظر میرسد ریشه در دروغ گویی آنها ندارد،کسی دروغگوست که اگاهانه حقیقت را کتمان میکند یا آن را تغییر میدهد.
مثلا ممکنه بگه:
من تو مسابقه موتور سواری اول شدم!
انواع دروغ:
الف)دروغهای غیر آگاهانه
خیال پردازی
کودک نمیتواند میان تصورات خود و آنچه در واقعیت میبیند تفاوت بگذارد. او در سنین 6 تا 8 سالگی از چنان قدرت تخیلی برخوردار است که این مسایل را به عنوان امری واقعی بیان میکند و این مرحله یکی از مراحل رشد اوست. و گاهی او آرزوهای خود را در این قالب بیان میکند:مثلا دوست دارد از نزدیک با اژدها یا شیر بزرگ بجنگد و طوری وانمود میکند که این کار را کرده است.
کسب تجربههای تازه
کودکان میخواهند بدانند اگر در شرایطی غیر از انچه اکنون در آن قرار دارند به سر برند اوضاع چگونه خواهد . این یکی از علائم استقلال طلبی است.
ب) دروغ های آگاهانه
ترس از مجازات
او میترسد اگر واقعیت را بگوید تنبیه شود،پس دروغ میگوید تا تنبیه و سرزنش نشود.
فرار از بازجویی بزرگترها
وقتی او را با پرسشهای مختلف بازجویی میکنید،او ترجیح میدهد با مخفی کردن واقعیت به دفاع از خودش بپردازد.
ضعف و ناتوانی
اگر اصرار کنید که کاری را انجام دهد که خارج از توان اوست در واقع او را وادر به دروغ گویی میکنید.
کودکان به خاطر حسادت و رقابت،جلب توجه و به دست آوردن امتیاز نیز دروغ میگویند.
بیشتر کودکانی که دروغ میگویند دارای ویژگی های زیر هستند:
احساس حقارت میکنند
اعتماد به نفسی پایین دارند
در جستجوی جلب توجه هستند
به پدر و مادر و دیگران اعتماد ندارند.
آنچه نباید انجام داد:
بر سر کودک فریاد نزنید
او را بیش از اندازه بازجویی نکنید
او را سرزنش نکنید
هرگز او را کتک نزنید
هیچ گاه در حضور او دروغ نگویید
او را تحقیر نکنید
هرگز به او نگویید دروغگو
و.....
چه باید کرد:
هر خطای کودک،فرصتی برای آموزش یک رفتار درست به او است. مثلا به جای اینکه با عصبانیت بگویید:"تو اتاق پذیرایی را کثیف کردی؟" که او مجبور شود بگوید :"همه اش تقصیر رامین بود که موقع بیسکوییت خوردن تو اتاق راه میرفت"
به او توجه کافی نشان دهید تا احساس کند دوستش دارید
هرکار مثبتی هرجند کوچک را به رویش بیاورید. مثلا میگوید مامان مشق هایم تمام شد. به جای یک آفرین ساده به او بگویید:"خسته نباشی اجازه میدهی مشق هایت را ببینم
به او مسئولیت هایی بدهید که بتواند انجام دهد
مثلا: عزیزم من فکر میکنم تو بتونی به باغچه آب بدی خودت هم آیا دوست داری؟
اگر دروغ گفت باید بداند که کارش مجازات دارد. هم به خاطر اینکه حقیقت را نگفته و هم به خاطر اینکه کار بدی کرده. مثلا "تو دیشب به من گفتی که مشق هایت را نوشتی اما ننوشته بودی. امشب برایت قصه نمیگویم و چون دروغ گفته ای امروز اجازه نداری کارتون نگاه کنی.
رویش طلایی کوچولوها