دکتر هلاکویی- نیازهای کودک خود را بشناسید!(بخش دوم)

دکتر هلاکویی- نیازهای کودک خود را بشناسید!(بخش دوم)
در این مقاله میخوانیم که انسان باید بیش از آن چه که دارد بخواهد،‌ تا بیش از آن بشود که هست. و کودک به خاطر نخواستن مستحق نگاه،‌ سرزنش، تحقیر، انتظار، یا ثبت در پرونده برای روز مبادا نیست.
در سخن پیشین تا پنج مورد از پنجاه مورد را به آگاهی تان رساندم.

 

مورد ششم، نخواستن است.
  نخواستن حق هر موجودی است فقط صرف این که موضوعی درست باشد دلیل نمی شود انسان باشد آن را بخواهد، علاوه بر درست بودن، دوست داشتن و در چارچوب جدول ترجیحات و اولویت ها قرار گرفتن هم مطرح است. ‌
بنابراین این که کاری خوب یا درست است و پیشنهادی مفیدی است، ممکن است ما را به انجامش ترغیب کند،‌ اما فرزند ما حق دارد که نخواهد. غذایی را نخواهد یا نخواهد گرمش کنیم،‌ این لباس مناسب را نخواهد، ‌همان لباس قدیمی کهنه را بخواهد، کفشی را که خودش دوست دارد می خواهد، تا این که انتخاب شما را بپسندد،‌ بنابراین باید بدانیم به عنوان موجودی که می کوشیم به استقلال و آزادی برسد، نخواستن او را باید عادی و طبیعی بدانیم. معنای نخواستن این نیست که بی اعتنا و بی توجه است، بی احترامی، دشمنی و مخالفت می کند. حتی هر پیشنهاد خوبی آن زمان که او نمی خواهد مردود است.
کودک به خاطر نخواستن مستحق نگاه،‌ سرزنش، تحقیر، انتظار، یا ثبت در پرونده برای روز مبادا نیست. 

 

شماره ی هفت کنجکاو بودن است.
   مطالعات علمی نشان می دهد که حتی حیوانات زمانی که به چیزی احتیاج ندارند، باز‌ هم چنان کنجکاو هستند و مایلند محیط اطراف خود را بشناسند. این موضوع در مورد برخی حیوانات تا آن جا پیش می رود که بدون هیچ دلیلی ساعت ها وقت را فقط مصروف اکتشاف محیط اطراف خود می کنند و معلوم است که کودک باهوش انسان، به دلیل کنجکاوی و میل به دانستن و بهره برداری از آن حتما کنجکاوی فوق العاده ای دارد، به همین جهت است که وقتی فرزند دوازده- چهارده ماهه ی شما راه می افتد به هر جا سر می زند،‌ همه ی درها را باز می کند، ‌همه چیزها را بیرون می ریزد.
  می خواهد با درون اشیاء ارتباط برقرار کند و در تمام این مراحل میل او به کشف جهان باید مورد حمایت و محبت قرار بگیرد و کودک را به هر نوع کنجکاوی باید تشویق و تحریص کرد و هرگز آن را باز نداشت، مخصوصا زمانی که به حریم و حقوق و سهم دیگران تجاوز نمی کند.
زمانی که شما به خانه دوستتان می روید، اگر مایلید از اتاق های او،و حتی آن چه که او پنهان کرده با خبر شوید، مشروط بر این که هیچ کدام از این آزادی ها را نه بر علیه او به کار ببرید، نه با دیگری در میان بگذارید، ‌نه مبنای غیبت و تهمت بشود و فقط و فقط به خاطر دانایی و آگاهی خودتان، این کار را می کنید ‌نشانه میل شما به کنجکاوی و دانستن بیش تر و آگاهی برتر است.

 

مورد هشت، پرسیدن است.
بسیاری از پدر و مادرها، شکایت می کنند که فرزندشان فراوان می پرسد، کودک در روز هزاران هزار سوال دارد، که برخی را خود پاسخ می دهد و هزارتای آن را به سمت والدین می آورد. پدری و مادری همان گونه که عرض کردم داشتن زبان گویا نیست، بلکه دو گوش شنواست، ‌به همین جهت است که نه تنها او را برای سوالش نباید سرزنش کرد،‌ بلکه باید مورد تشویق و حمایت قرار داد و با پرسش های مکرر و مکرر ذهن او را روشن و مطلب را برای خودش آشکار و در بسیاری از موارد بعد از آن که همه ی اختلاط داشته را با شما در میان گذاشت.
باید پاسخ را از او پرسید که به نظر تو جواب این سوال خودت چه خواهد بود. این جاست که حتی به توانایی خودش و به مسیر و فرایند تفکر و اندیشه ی خودش، به ویژه بعد از هفت سالگی باور و ایمان خواهد داشت و به این نتیجه خواهد رسید که نه تنها می تواند به طرح سوال بپردازد، خودش به کشف آن نائل می شود یا جواب گوی پرسش های دیگری خواهد بود.
  بنابراین پدر و مادر باید برای سوالات کودک پاسخی کوتاهی، متناسب با سن و درک او داشته باشند، اما در حالی که به او پاسخ می دهند،‌ ذهن او را برای پرسش های بعدی آماده کنند. شاید برخی از والدین و معلمین زمانی که جواب تمام و کمال سوالات کودک را به گونه ای می دهند که ذهن را متوقف و پرونده را برای همیشه میبندند، به آموزش و آگاهی کودکشان خیانت می کنند.‌ وظیفه ی معلم این است که اگر پرسشی را پاسخ می دهد، ده ها سوال تازه را در ذهن کودک ایجاد کند، زیرا فقط از این طریق است که امیدی به پیشرفت و موفقیت در زمینه ی آگاهی های علمی وجود خواهد داشت. امروز در بسیاری از موارد کار اصلی و اساسی، طرح درست سوال است تا پاسخ دادن. 
شماره ی نه ، توجه خواستن (attentione) است.
اولا بسیاری از مردم توجه خواستن را معادل محبت و مهربانی می دانند. بسیاری کسانی که در کودکی توجه نگرفته اند، امروز فقط توجه می خواهند و زمانی که از جانب همسرشان که چه بسا سخت آن ها را دوست دارد، توجه لازم را نمی گیرند احساس می کنند که دوستی در میان نیست. بسیاری به دلیل آسیب کودکی، توجه را که جزئی از عشق و محبت است نه تمام آن،‌ با هم یکی می دانند. فرزند شما فقط شما را دارد، خدای او شمایید.
در چنین شرایطی فکر نداشتن و نبودن با شما و بی اعتنائی و بی توجهی از شما می تواند او را از پا دربیاورد. به همین جهت است که برخی بچه ها حتی دست به کاری می زنند که تنبیه بشوند اما توجه شما را می گیرند. حتی کارهایی می کنند که دائما این تنبیه ادامه پیدا کند اما بتوانند شما را برای خودشان داشته باشند. کودک با توجه گرفتن از شما به اعتماد و اطمینان می رسد، به این نتیجه می رسد که دوستم دارند و موجود باارزش و مهمی هستند. اگر نتواند توجه شما را بگیرد، بهانه می گیرد.‌ یا این میل به خواستن توجه و محبت را وحشت برای همیشه می بندد، ‌نه عشق می ورزد، نه عشق می پذیرد،‌ نه به دنبال محبت کسی است و حتی از محبت وحشت دارد و یا برای گرفتن این توجه ومحبت دست به هر کاری می زند،‌ به انحراف و فساد کشیده می شود، کوشش می کند که هرچه را که ممکن است به هر قیمتی به دست بیاورد. مطالعات در امریکا نشان می دهد که عامل اصلی حاملگی نوجوانان، خارج از چارچوب خانواده، فقط گرفتن توجه از دیگران یا محیط اجتماعی است و داشتن موجودی است که از آن اوست و می تواند او را برای همیشه برای خودش نگه دارد. به همین جهت اگر فرزند ما توجه می خواهد، باید بدانیم که نگاهی،‌ گفت و گویی و آغوشی گاهی دوای درد و ریختن آب بر روی آتش است.
کودکی که این توجه را داشته باشد،‌ در بزرگ سالی گدای این توجه و محبت نخواهد بود.

 

 و بالاخره شماره ده بیش تر خواستن است.
  انسان باید بیش از آن چه که دارد بخواهد،‌ تا بیش از آن بشود که هست.
بیش تر خواستن، نشانه ی پررویی،‌ پرمدعایی، بدی، عدم رضایت نیست،‌ متأسفانه ما حاضر نیستیم با این واقعیت برخورد کنیم که میل کودک به رشد، از خواستنش باید به دست بیاید، نه از وحشت و نداشتنش. در جوامعی که اساس تربیت، بر وحشت است، ما کودک را می ترسانیم که اگر درس نخوانی و کار نکنی فقیر، بدبخت، ‌بیچاره و‌ گرفتارمی شوی و نمی توانی زندگی زناشویی خوبی داشته باشی و به فرزندانت کمکی کنی.
  واقعیت این است که درست برعکس، باید به کودک گفت که خانه، زندگی، اتومبیل، دوست، امنیت و آرامشی که می خواهی،‌ میلی که در تو به وجود آمده تا بدانی و بشناسی و حرکت کنی و سفر کنی و انتخاب دوست کنی، ‌همه و همه در گرو کار و تحصیل تو و رفتاریست که بعد از آن در محیط کارت انجام می دهی.
  کودک باید پرنده ی دور پروازی شود که افق ها و مزارع و مناظر تازه ای را مشاهده کند نه اینکه با محدود و مقید کردن او، ‌دست و پایش را قطع کنیم،‌ پروبالش را بشکنیم و آن را کنار خودمان بیندازیم و دل خوش داریم که خطر صیاد ندارد.
  متأسفانه بسیاری از پدران و مادران ترجیح می دهند که مرغ و خروسی داشته باشند در کنار خود،‌ تا شاهین دورپروازی در آسمان ها. امید من این است که خواسته های فرزندمان را آن گونه که شایسته است، پاسخ دهیم و به زیاده خواهی آن ها اعتراض نکنیم و نگران نباشیم که همه ی عمرش ناراحت و ناراضی خواهد بود، واقعیت این است که تنها کسانی حریص و ناراضیند که به موقع و در کودکی نیازهای آن ها برآورده نشده.
  بنابراین نیازها را باید براورده کرد، ‌زیاده خواهی آن ها را در حد ممکن روا نمود یا با توضیح و توجیهی متناسب با سن و سال بر آن ها تفهیم کرد. اما زیاده خواستن و بیش تر خواستن فرزندان ما عیب و ایراد آن ها نیست.

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید