فرزندم 3 سالشه، اگر به غذاخوردنش توجه نکنم او خودش درخواست غذا نمیکند. تنها درخواست او شیر است. مدتی است که مقدار شیر او را در شبانهروز محدود کردهام. میبینم نسبت به گذشته کمی بهتر شده، حالا که برای او غذا میآورم، کمی از آن را میخورد و برخی اوقات هم همه آن را میخورد میبینم که تا به حال چه ظلمی در حق کودکم کردهام و ناخواسته و ناآگاهانه ذائقه او را به شیر عادت دادهام و به همین خاطر اشتهای او را به غذاهای دیگر کور کردهام. الان او بچه پرخوری نیست ولی نسبت به گذشته خیلی بهتر شده است.
او را به صبحانه خوردن نیز عادت دادهام دیگر خود به خود به خوردن صبحانه علاقه نشان میدهد ممکن است یک روز دو لقمه بخورد، ولی روز دیگر کامل میخورد. خیلی از این موضوع خوشحالم و از پزشکش که چنین راهنماییام کرده سپاسگزارم. اما همچنان یک چیز برایم جای ابهام دارد. علیرغم اینکه نسبت به گذشته اشتهایش بهتر شده است، ولی وزنگیری او چندان چشمگیر نیست. البته پزشک او وزنش را طبیعی میداند، ولی نسبت به همسن و سالهای خود کمی لاغرتر و نحیفتر است. اینها درد و دل مادری است که تمام تلاش خود را برای رشد طبیعی کودکش به کار میبرد، ولی همچنان نسبت به وزنگیری و رشد او نگران است. البته این نگرانیها تا حدی طبیعی است. در جایی نوشته شده بود: <در جهان امروز ما به دلیل اشتباهات زیادی که مرتکب شدهایم، مقصریم اما بزرگترین اشتباه ما یا بهتر بگویم جنایتی که مرتکب شدهایم بیتوجهی نسبت به نوزادان و کودکان بوده است. بسیاری از نیازها را میتوان به بعد موکول کرد، اما در مورد کودک این چنین نیست زیرا همین لحظه استخوانهایش در حال تکمیل و خونش در حال ساخته شدن و شعور و احساسش در حال رشد است. به همین دلیل نیازهایش را نمیتوانیم به فردا موکول کنیم. زیرا سهم او امروز است. به اعتقاد کارشناسان تغذیه، سالهای ابتدایی زندگی زمانی است که اغلب کودکان در آن بسیار سریعتر از آنچه که بعدا رشد خواهند کرد رشد میکنند و وزن میگیرند. گاهی بعضی از کودکان به استانداردهای رشدی مورد انتظار برای سن خود نمیرسند هر چند که اغلب این کودکان، از نظر رشد طبیعی هستند ولی عدهای نیز دچار وضعیتی هستند که به آن اختلال رشد گفته میشود. با وجود اینکه اختلال رشد بیش از یک قرن است که شناخته شده است اما هنوز تعریف دقیقی برای آن وجود ندارد. شاید علت این است که موضوع آن بیش از آنکه یک بیماری بخصوص باشد، وضعیتی را توصیف میکند که در آن کودک نمیتواند کالری مورد نیاز برای رشد را دریافت کند یا اگر دریافت کرده از آن به طور موثر استفاده کند یا آن را حفظ نماید.
دکتر سیدضیاءالدین مظهری متخصص تغذیه در این مورد میگوید: اصولا تاثیر تغذیه از نخستین لجظه حیات تا ممات به اثبات رسیده است یعنی از زمانی که نطفه بسته میشود تاثیرگذاری تغذیه صحیح شروع شده و با استفاده از ذخایر بدنی مادر در دوران حاملگی و حتی قبل از آن یعنی دوران کودکی و نوجوانی مادر حتی، به رشد خود ادامه میدهد.
در واقع بلند مدتترین نیاز بشر، نیاز به غذاست. از این جهت است که ما تاکید میکنیم تغذیه خانمها خیلی اهمیت دارد و ارزشمندترین گروه هر جامعهای را تشکیل میدهند زیرا اگر چه 50 درصد جامعه کنونی را خانمها تشکیل میدهند ولی صددرصد نسل آینده را اینها به وجود میآورند.
وی در ادامه به 6 ماه اول زندگی کودک اشاره میکند و میافزاید: 6ماه اول زندگی بسیار اهمیت دارد و تغذیه مناسب در این دوران هم از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که هر فردی با هر وزنی که به دنیا میآید در طول پنج یا شش ماه اول، وزنش دو برابر میشود. بنابراین تغذیهای که به نام شیرمادر توصیه میکنیم یکی از بهترین ترکیباتی است که خداوند در اختیار کودک میگذارد در واقع شیرمادر حکم خون سفید را دارد و از عجایب این ترکیب حیاتی این است که در هر لحظهای منطبق با نیازهای نوزادی است که از آن تغذیه میکند.
دکتر مظهری در مورد روند رشد بچهها از زمانیکه غذاهای تکمیلی را شروع میکنند میگوید: زمانی که تغذیه تکمیلی شروع میشود اگر اصول تنوع، تعادل و تناسب را رعایت کنیم مواد غذایی مناسبی در اختیار کودک قرار خواهد گرفت.
همانطور که بچهها از نظر روند رشد و نمو با هم متفاوت هستند اشتهای آنها هم با یکدیگر فرق میکند و اشتهای اینها را نحوه فعالیت و رشدشان تغییر میدهد. برای اینکه پدرها و مادرها مطمئن شوند که کودکشان به اندازه کافی غذا خورده و این را به عنوان یک عامل زورگویی یا تحمیل اراده نکنند بهتر است از کارتهای پایش رشد استفاده کنند. این کارتها خیلی عالی به مادران نشان میدهد که روند رشد کودک مسیر صعودی دارد یا افقی یا نزولی، اگر روند صعودی دارد، کودک غذا را مناسب دریافت میکند. ممکن است گاهی نمودار روند افقی داشته باشد که در اینجاست که معلوم میشود تغییراتی در تغذیه بچه ایجاد شده، مثلا ممکن است در شرف دندان درآوردن باشد، یا دل درد و گوش درد داشته باشد، گاهی هم منحنی روند نزولی دارد وآن وقت هم باید علتیابی کرد که چرا این مساله بوجود آمده است.
اصولا پزشکان برای مقایسه یک کودک با کودکان دیگر در گروه سنی مشابه از منحنیهای رشد استفاده میکنند. با استفاده از این منحنیها پزشک میتواند رشد یک کودک را در طول زمان دنبال کند و مشاهده کند یک کودک در ارتباط با سایر کودکان رشد میکند. این منحنیهای رشد که با این هدف توسط پزشک استفاده میشوند جزو استانداردی از هر جامعه هستند.
چون سرعت و الگوی رشد دخترها و پسرها با هم متفاوت است منحنیهای رشد آنها نیز با هم فرق میکند. به طور کلی هم برای دخترها و هم پسرها دودسته منحنی رشد وجود دارد، یکی برای شیرخواران تا 36 ماهه و دیگران برای کودکان و نوجوانان 2 تا 20 ساله.
رشد جسمانی مناسب
به طور متوسط وزن یک نوزاد طبیعی که پس از دوره کامل حاملگی به دنیا آمده است در لحظه تولد، حدود 3 تا 5/3کیلوگرم و قد او به طور متوسط بین 48 تا 50 سانتیمتر است. وزن نوزاد طبیعی برای سازگار شدن با محیط در 10 روز اول تا 300 گرم از دست میرود. اگر مقدار انرژی که نوزاد در رویارویی با محرکهای مختلف از دست میدهد در نظر بگیریم آن وقت از دست دادن وزن تعجبآور نخواهد بود. کمبود وزن از هفته دوم جبران میشود و از زمانی که کودک بتواند به خوبی شیر بخورد و آن را هضم کند بر وزنش اضافه میشود تا این که در 6 ماهگی وزنش به 2 برابر وزن هنگام تولد میرسد تا حدود یک سالگی وزن کودک تقریبا به 3 برابر وزن وی هنگام تولد میرسد و سرانجام وزن وی در پایان 2 سالگی به حدود 14 برابر وزن هنگام تولد یعنی 12 کیلوگرم خواهد رسید. سرعت رشد وزن در هر سال اول زندگی و همچنین در دوران بلوغ به حداکثر خود میرسد.
تغییرات قد نیز مانند وزن قابل توجه است. رشد سر در 2 سال اول زندگی در مقایسه با قد و وزن کودک کندتر است. اگر چه بین کودکان همسن از نظر قد تفاوت وجود دارد ولی نمونهای یافت میشود که تمام کودکان در آن حدود با یکدیگر مشترک هستند. قد نوزاد هنگام تولد 40 تا 45 سانتیمتر است. پس از 4 ماه اول تولد، قد نوزاد به طور متوسط از 57 تا 60 سانتیمتر، در 8 ماهگی بین 60 تا 68 سانتیمتر و در یک سالگی 68 تا 73 سانتیمتر است و در 2 سالگی این میزان به 78 تا 83 سانتیمتر افزایش مییابد.
مشخصه اولین سال زندگی کودک رشد جسمانی سریع اوست. کودکان سالمی که خوب تغذیه شدهاند از تولد تا یک سالگی 50 درصد به قدشان و 200 درصد به وزنشان اضافه میشود. میزان رشد در 6 ماهه اول زندگی سریعتر از بقیه سالهای زندگی است ولی همه قسمتهای بدن به یک میزان رشد نمیکنند و لزوما هیچ رابطهای بین رشد اندازه سر و رشد ماهیچهها وجود ندارد.
در کودکان 2 تا 3 سالگی قد کودک 96 سانتیمتر (94 تا 98) و وزنش به طور متوسط 14 کیلوگرم (13 تا 5/15) است.
در کودکان 3 تا 4 سال نیز قد کودک 102 سانتیمتر و وزنش حدود 16 کیلوگرم است.
در کودکان 4 تا 5 سال قد کودک 108 سانتیمتر و وزن آن 18 کیلوگرم میباشد.
کموزنی
در این مرحله وزن کودک از وزن مناسب برای سن او کمتر است. کموزنی بازتاب سوءتغذیه حاد و مزمن یا هر دو است. کودک به علت محرومیت حاد یا مزمن از غذا یا به دلیل حملههای حاد یا مزمن بیماریها دچار کموزنی میشود. بنابراین در چنین شرایطی مهم آن است که علت بلافاصله مشخص شود. در برنامههای سنتی پایش رشد غالبا در مورد وزن برای سن و بر صدکهای مشخصی تاکید میشود و مداخله وقتی آغاز میشود که وزن کودک به پایینتر از معیار مرجع رسیده باشد. طبق تعریف کموزنی در این گونه پایش، زمانی به درمان اقدام میشود که سوءتغذیه اتفاق افتاده است.
کموزنی گاهی با لاغری و گاه با کوتاهقدی یا با هر دو همراه است. در کودک کوتاهقد ممکن است وزن با قد کودک به ظاهر متناسب ولی با سن او نامتناسب باشد. چنین کودکی حتی فربهی گمراهکننده دارد و حال آن که سوءتغذیه یا بیماریهای گذشته قد او را از آنچه انتظار میرود کوتاهتر کرده است.