شماره ی چهل و سوم، اطمینان کردن است
به این معنا که می دانیم مردم دنیا به دو صورت به جهان می نگرند، یکی جهان را گلستانی می بینند که شاید برخی از این گل ها خار دارند و دیگر خارستانی که فقط برخی از این خارها گل. اطمینان کردن باور به گلستان وجود، چه در درون و چه در بیرون است و در چنین شرایطی احتمالا آسیب و خطر وجود دارد اما چه بهترکه 80 یا 90 سال با اعتماد و اطمینان به خود و دیگران و جهان زندگی کنیم تا اینکه همیشه از ترس آسیب و ضرر و خطر کاری نکنیم و خودمان را آزار دهیم. به همین دلیل با وجود آن که ممکن است در اطمینان، بازی و فریب و تقلب هم باشد، به بچه ها باید فرصت داد که آهسته آهسته برخی از خارها را در گل وجود دیگران ببینند و مواظب و مراقب باشند، اما هم چنان در گلستانی زندگی می کنند که به راحتی می شود به مردمش اعتماد و اطمینان کرد. این که ما یا عزیزان ما فریب بخورند، نباید موجب شرم و خجالت و احساس بد بشود. کسی که فریب کار است باید شرمنده باشد.
شماره ی چهل و چهار، پذیرش خطر و ریسک است.
ما در دنیایی زندگی می کنیم که برای به دست آوردن هر چیز هم باید هزینه کرد، هم با احتمال و امکان آن روبه رو بود، هم با ضرر و خطرش روبرو شد. به همین جهت کودکان را باید آزاد گذاشت، مخصوصا زمانی که خطر و ریسک را ارزیابی و پیش بینی می کنند. هیچ تضمینی و هیچ یقینی و هیچ قطعیتی در جهان نیست. پذیرفتن ریسک و خطر در زندگی بچه ها عادی و معمولی است و زمانی که والیدن متوجه این ضرر و خطر شدند یا به آن ها آسیبی رسید، آن وقت باید از آن ها مواظبت و مراقبت کنند بدون سرزنش، زیرا خود آن ها به تر از هر کسی در هر سنی که باشند، متوجه اشتباه و یا ارزیابی نکردن به اندازه ی اتفاقات و احتمالات آینده بودند. مهم این هست که به آن ها فرصت دهیم زندگی را انتخاب و اختیار کنند و هزینه و خطر و ریسک آن را بپذیرند، زیرا جهان از آن کسانی نیست که بهتر می دانند، بلکه از آن کسانی است که هر کاری را بهتر انجام می دهند.
شماره ی چهل و پنج، مسئولیت است،
از سه سالگی باید مسئولیت را آغاز کرد و تا هشت سالگی می شود آن را در وجود بچه کاشت و شرایطی را فراهم کرد که این مسئولیت در آغاز از طریق ایجاد عادات مطلوب در فرزند ما نهادینه شود. باید به او فرصت داد که هر کاری را آهسته و ناقص انجام بدهد ولی به تمام کردن آن در این زمینه اصرار کرد و به او کمک کرد.
به هر حال امید است که این پذیرش مسئولیت در حد و اندازه ی خود باشد زیرا بیش از حد و کم تر از حد مسئولیت را پذیرفتن هردو آفت است و مسئولیت تا آن جا حرکت می کند که فرزند ما را به رفع نیازهایش یا خودکفایی می رساند و میل او به خدمت و محبت به دیگران و همکاری افزایش می دهد.
شماره ی چهل و شش محبت و خدمت است.
هدف انسان در زندگی، بدون تردید محبت و خدمت است، این برترین و بالاترین حال و هدف انسانی است. خوش بختانه کودک حتی از یک سالگی غذا و اسباب بازی خودش را به دیگری می دهد و مایل است از آن چه که او لذت می برد، دیگران هم لذت ببرند، به همین جهت وقتی که به او غذا می دهید، اصرار می کند که شما هم کمی از آن بخورید. این دقیقا نشان میدهد این مایه ی محبت و خدمت و ارتباطی که وجود بچه هاست و این تخم را که کاشته شده و یا کاشته ایم باید رشد داد و به ثمر رساند. تا آن جا که زندگی فرزندان ما با روابط ایثار گرانه و نه حساب گرانه ادامه پیدا کند. در این که حساب و کتاب و داد و ستد و معامله باشد اشکالی نیست، اما این از آن محیط اجتماعی و اقتصادی است و هیچ ارتباطی به محیط خانه و روابط دوستانه و عاشقانه نخواهد داشت.
(پیشنهاد میکنیم قسمت های قبلی این مقاله را مطالعه فرمایید)
برای یادگیری مطالب بیشتر در حوزه کودک، در تلگرام با اکانت childhoodchildhood عضو شوید ودر اینستگرام با اکانت rooyeshetalaei ما را فالو کنید.