شاید تا بحال در مورد نیمکره های مغز
مطالبی شنیده باشید؛
اما آیا می دانید نیمکره های چپ و راست می توانند چه نقشی را
در یادگیری داشته باشند؟
آیا تا بحال درست می آموختیم؟
چطور می شود که
بعضی ها مطالب را بخوبی یاد می گیرند و در زمان مناسب، آن مطالب را بخوبی به یاد
می آورند که به اصطلاح می گوییم حضور ذهن خوبی دارند؟
قبل از پاسخ به سوالات بالا بهتر است
شناخت جزئی از نیمکره های مغز و نحوه عملکردشان داشته باشیم.
بحث تقسیم بندی مغز
به دو نیمکره چپ و راست، اولین بار توسط روانپزشک آمریکایی راجر اسپری در
اوخر دهه 1950 مطرح شد. بر این اساس، مغز ما دارای دو نیمکره چپ و راست می باشد و وظایف
و اعمال مغز بین این دو نیمکره تقسیم می شوند.
وظایف نیمکره های چپ و راست
برخی از مهمترین وظایف نیمکره چپ بدین شرح است:
- کنترل حرکات سمت راست بدن
- انجام محاسبات و اعمال ریاضی
- انجام استدلال های منطقی و تحلیلی
- کنترل قدرت بیان و زبان و تکلم
-
حافظه کوتاه مدت
-
پردازش جزئیات
اما برخی از وظایف نیمکره راست عبارتند از:
-
کنترل حرکات سمت چپ بدن
-
ایجاد هماهنگی در گفتار و آهنگ کلام
-
قابلیت حافظه بلند مدت
- درک موسیقی
-
کنترل زبان بدن
-
قابلیت انجام حرکات موزون
-
استدلال شهودی
- کل نگری
-
کنترل برخی از احساسات
- بخاطر سپردن تصاویر
- درک منظور و معانی نهفته
- حفظ تعادل فیزیکی
-
قیاس
- خلاقیت
همانطور که می بینید ما به هر دو نیمکره
برای یک زندگی خوب و موفق نیازمندیم؛ اما متاسفانه نیمکره راست ما مورد کم لطفی
قرار گرفته و کمتر به فکر تقویت نیمکره راست بوده ایم.
نیمکره راست دارای
قابلیت های بسیار زیادی است که بعلت عدم آگاهی ما از این قابلیت ها، خودمان را دست
کم می گیریم و شاید حتی به ذهنمان خطور نکند که ما بتوانیم کارهای بزرگی در زندگی
انجام دهیم.
بسیاری از دانشمندان، مخترعان، ثروتمندان و انسانهای موفق، استفاده
درست و مناسبی از هر دو نیمکره بخصوص نیمکره راست کرده اند. لئوناردو داوینچی (به
اعتقاد بعضی ها نابغه ترین فرد تاریخ بشریت) مظهر استفاده کامل از هر دو نیمکره
مغز می باشد.
نقش نیمکره های چپ و راست در
یادگیری
از کودکی و از زمانیکه وارد مدرسه شدیم
به خوبی از نیمکره چپ برای یادگیری استفاده کردیم؛ تکرار تکرار و تکرار! و متاسفانه این سیستم در دانشگاه هم ادامه پیدا کرده و ما
باز هم صرفا از طریق تکرار آموختیم. پس تعجبی ندارد اگر بسیاری از مطالب مدرسه و
دانشگاه را بخاطر نمی آوریم؛ چراکه تکرار یک مطلب کمک می کند که آن مطلب فقط در
حافظه کوتاه مدت ما جای بگیرد. بله تکرار، یکی از راه های استفاده از نیمکره چپ در
یادگیری می باشد که برای یادگیری مطالبی که نیاز به حافظه کوتاه مدت دارند مناسب
است.
استدلال منطقی و ریاضی وار یا به اصطلاح
فرموله شده نیز از راه های سنتی یادگیری می باشد. یادگیری در فرمت اگر و اماها،
قاعده ها، مقید شدن بیش از حد به بایدها و نبایدها. استفاده از این روش تنها برای
شروع یادگیری یک مطلب مناسب بوده و در بلند مدت مانع بزرگی در برابر خلاقیت
می باشد. بخصوص در آموزش موسیقی (و کلا آموزش هنر) بهتر است بعد از مدتی که اصول و و قواعد موسیقی آموزش داده شد، مسائلی
آموزش داده شود که هنرجو را به سمت خلاقیت سوق دهد و به اصطلاح ماهیگیری آموزش
داده شود.
آموزش فقط از طریق نیمکره چپ صرفا برای مدت کوتاهی ما را به مهارت
می رساند؛ آن هم با کیفیتی پایین تر از آن چیزی که واقعا می توانیم.
استفاده از نیمکره راست در یادگیری، همیشه برای ما
ماندگارتر و لذتبخش تر بوده است.
شاید شما همین الان شعری را که از دوران کودکی
حفظ کرده اید بخاطر داشته باشید؛ یا بعضی از آهنگ هایی که گوش کرده اید؛ و یا مثلا
تصویری از مکانی که در کودکی به آنجا رفته اید؛
نیمکره راست، اطلاعاتی را که ماهیت
نیمکره راستی دارند مانند تصویر، آهنگ کلام، موسیقی، قیاس و… بخوبی در حافظه
بلندمدت ما ثبت می کند و حتی هر زمان که ما نیاز به آن داریم به کمک ما می آید و با
تداعی کردن آن تصویر، صدا یا موسیقی تمام آن مطلب را بخاطر ما می آورد.
امروزه از
تصاویر خلاقانه در تبلیغات استفاده می شود که از دو عنصر تصویر و خلاقیت برای بخاطر
سپردن دائمی آن تبلیغ بخوبی بهره می برند.
خب حالا که با گوشه ای از توانمندی های
نیمکره راست آشنا شدید، بهتر است از این به بعد سعی کنید برای بخاطر سپاری دائمی،
طوری مطالب را یاد بگیرید که از نیمکره راست هم بخوبی استفاده کنید.
نحوه استفاده
از آن بستگی به روحیات و خصوصیات خودتان دارد و اینکه کدامیک از عناصر مغز راست یا
نیمکر راست بیشتر به شما کمک می کند.
البته پیشنهاد ما این است که تمام قابلیت ها و
عناصر نیمکره راستی را تقویت کنید؛ شاید یکی از آنها که هنوز دست نخورده باقی
مانده، تحول بزرگی در یادگیری شما انجام دهد!