من مامان هلیا صداقت هستم و سال 91 در نمایشگاه کتاب با رویش آشنا شدم.
رویش نسبت به مهدهای دیگه یک تفاوت و برتری داره؛ اونم اینکه مادرها می تونن محیط مهد و کلاس ها رو از نزدیک ببینن؛ اینکه می تونی راحت بیای فضای داخل رو ببینی و فعالیت مربی ها رو بسنجی، برای من خیلی مهم بود.
در مورد موسسه رویش، فضای اسلامی و در عین حال مرتب و شاد بودن پوشش مربی ها و فضایی که دیده بودم برام خیلی مهم بود. دوتا فرزند دیگه من یک ذره خجالتی بودن؛ ولی هلیا اجتماعی تر شده. هم نسبت به بچه ها و هم در ارتباط با بزرگترها؛ جواب سوال هایی که ازش میشه رو کامل میده؛ حتی در مورد مسایل پیرامون اون موضوع هم توضیح میده؛ از این نظر خیلی پیشرفت کرده. بچه ها وقتی در اجتماع قرار میگیرن، پدر و مادر متوجه یک موضوعاتی میشن؛ چون تا بچه با هم سن های خودش تعامل نداشته باشه؛ در تعامل با بزرگترها یه مسائلی در وجودش مشخص نمیشه.
من مامان هلیا صداقت هستم و و سال 91 در نمایشگاه کتاب با رویش آشنا شدم.
رویش نسبت به مهدهای
دیگه یک تفاوت و برتری داره؛ اونم اینکه مادرها می تونن محیط مهد و کلاس ها رو از نزدیک
ببینن؛ اینکه می تونی راحت بیای فضای داخل رو ببینی و فعالیت مربی ها رو بسنجی، برای
من خیلی مهم بود.
در مورد موسسه
رویش، فضای اسلامی و در عین حال مرتب و شاد بودن پوشش مربی ها و فضایی که دیده بودم
برام خیلی مهم بود.
دوتا فرزند دیگه
من یک ذره خجالتی بودن؛ ولی هلیا اجتماعی تر شده. هم نسبت به بچه ها و هم در ارتباط
با بزرگترها؛ جواب سوال هایی که ازش میشه رو کامل میده؛ حتی در مورد مسایل پیرامون
اون موضوع هم توضیح میده؛ از این نظر خیلی پیشرفت کرده.
بچه ها وقتی در
اجتماع قرار میگیرن، پدر و مادر متوجه یک موضوعاتی میشن؛ چون تا بچه با هم سن های خودش
تعامل نداشته باشه؛ در تعامل با بزرگترها یه مسائلی در وجودش مشخص نمیشه.
زمانی که تو کلاس
های رویش شرکت کردیم، فهمیدیم که هلیا تو ارتباط با بقیه بچه ها خیلی نمیتونه حقش رو
بگیره یا اگه بحثی میشد نمیتونست از حق خودش دفاع کنه؛
اما الان خداروشکر
خیلی تغییر کرده و بالاخره تونسته وقتی توی اجتماع و بین بچه های دیگه میره، خواسته
هاش رو بگه و از حقوقش دفاع کنه.
در ابتدا که تو
آموزشگاه رویش ثبت نام کردیم، مربی های هلیا نظرشون این بود باید بیشتر رو فعالیت های
تعادلیش کار کنه؛ چون تو بازی از ارتفاع میترسید. اما الان خیلی بهتر شده. ضمن اینکه
ما هم در خانواده با راهکارها و راهنمایی های مربی هاش همکاری میکردیم.
خیلی از محصولات
رویش مثل خواننده کوچولو، محصولات ریاضی و ارتباط دهنده ها رو ما تو خونه هم مثل بازی
با هلیا انجام میدیم. ارتباط دهنده چون قصه داره و خود هلیا خیلی داستان و حرفای تخیلی
دوست داره, اصلا خسته نمیشه؛ حتی گاهگداری اون معلم میشه ما شاگرد؛ همگی می شینیم هلیا
به ما درس میده.