29 فروردین 97،مصاحبه با سرکار خانم شکیبایی مادر علیرضا شکیبایی
چند ساله علیرضا به رویش میاد؟
امسال سال اول هست که علیرضا اینجاست.
چه طور با رویش آشنا شدین؟
عمه علیرضا قبلا در همایش های رویش شرکت کرده بودن، ایشون اینجا رو به ما معرفی کردن.
چی گفتن که برای شما جذاب بود که تشریف بیارین اینجا؟
عمه علیرضا موقعی که کلاس ها رو شرکت میکردن باردار بودن. برای اون جنبه های بهبود یادگیری بچه ها و مبحث نیم کره ی راستی که تو موسسه هست و تاکید روی اونه، ایشون به خاطر اون میومدن کلاس ها رو. من وقتی علیرضا رو خواستم بیارم مهد، سه سالش بود و وقتی مراجعه کردم به یک مهدی متوجه شدم ایشون اونجا نمی مونه، با اون رفتارهای رایجی که تو مهدکودک ها هست که به زور میخوان بچه ها رو از مامانا جدا کنن و علیرضا یه کمی به من وابسته بود. بعد که این مساله رو عمه متوجه شدن پیشنهاد دادن که بیاییم رویش طلایی. به خاطر رفتارهای خاصی که اینجا با بچه ها میشه و تجربه ی مربی.
چی راجع به مربی های اینجا شنیدین؟
راستش رو بخوایین اون موقع خیلی جزییات رو برام نگفتن چون خودشون هم کلاس ها رو نیومده بودن، بچه نداشتن و باردار بودن. فقط بهم گفتن که بچه های مشابه علیرضا که مثلا وابستگی دارن یا مثلا مشکلات دیگری دارن و کمی پر جنب و جوشن و جایی بند نمیشن، اینجا اومدن و راضی بودن و از موسسه راضی هستن و این شد که ما اومدیم اینجا.
درسته،خودتون توی کلاس های خانم دکتر حسینی شرکت کردین؟ همایش ها رو؟
بله، بله اصلا اول ورودم به موسسه شرکت توی همایش ها بود.
راضی بودین؟ نظرتون چی بود؟
بله خیلی خوب بود، خیلی جدید و تازه بود.
اون نکاتی که میگفتن کاربردی برای شما بود؟ حالا یه نکته ممکنه برای یک نفر به کار بیاد برای یک نفر به کار نیاد.
بله کاربردی بود. مثلا تربیت سیستمی خیلی برای من فوق العاده بود. حالا غیر از جنبه های دیگه که تاکید روی نیم کره ی راست و مبحث ریاضی و خواندن و اینا که جدید بودن و اصلا اطلاع ازشون نداشتم، ولی توی مباحث تربیتی، تربیت سیستمی خیلی برام جالب بود.
وقتی علیرضا رو آوردین اینجا، اخلاق خاصی داشت که اینجا تغییر توش دیده باشین؟ بهم بگین که کلاس های رویش چه تغییری روی علیرضا داره؟
خیلی تاثیر داشته روش، اول که اومدم اینجا فکر کردم همه چی خوب و خوش و خرم است. علیرضا رو بردم مهد که مثلا روابط اجتماعی رو یاد بگیره. البته مهد قبلی که 5-6 جلسه برده بودمش، نموند و متوجه شدم که علیرضا به من وابستگی داره. وقتی اومدم اینجا طوری آمدم که خیلی خوب با این وابستگی یک جور خوبی رفتار بشه که علیرضا درست از من جدا بشه. بعد که اومدیم سر کلاس متوجه شدم که نه، علیرضا توی ارتباط برقرار کردن با بقیه بچه ها یک گیرهایی داره. اولین کلاسی هم که آمد، کلاس مهارت های زندگی خانم شیرزاد در تابستان بود. دیگه یواش یواش مشکل خودش رو نشون داد که مثلا وابستگی یک جز کوچکش است که متوجه شدیم. بعد خدا رو شکر اومد توی برنامه ی کلاس ها که از اول مهر شروع شد. در کنارش بازی درمانی با خانم احمدزاده آمد، نزدیک به 17 جلسه. بعد مشاوره هایی که در کنارش میگرفتیم و خدا رو شکر حضورش در کلاس ها خیلی بیشتر شد. الان وابستگیش به من خیلی کم شده، با بقیه بچه ها ارتباط برقرار میکنه، یعنی تو قالب کلاس ها میگنجد. قبلش توی کلاس نمیموند اصلا. البته هنوز هم مشکلاتش کامل برطرف نشده.
قابلیت بهتر شدن داره هنوز...
بله قابلیت بهتر شدن داره ولی خب خدا رو شکر خیلی تغییرش محسوسه.
خدا رو شکر که راضی هستین.
بله اتفاقا خیلی از مجموعه، کل موسسه، خود خانوم دکتر و مخصوصا خانوم احمدزاده که خیلی زحمت کشیدن برای ما، خیلی ممنونشونم.
خدا رو شکر که راضی هستین و تونستن کمک بکنن. خیلی خوشحالم اینو میشنوم.
اون طرح تابستونِ مهارت های زندگی که اومدین از اون بگین، راضی بودین؟
خیلی.
نظرتون چی بود؟ اینکه مفید بود، نبود؟
خیلی یه چیزهایی که ساده و پیش پا افتادست ولی شاید خیلی وقت ها ما چون بزرگیم توی تعامل با بچه ها اونا رو یادمون بره که نیاز دارن که صریح و دقیق بهشون گفته بشه حالا با شیوه ی خاص آموزش اینجا. چیزی که به نظرم تو اینجا خیلی خاصه و آموزش رو بهتر کرده رفتار مربی ها با بچه هاست. حالا من علیرضا رو جای دیگه اصلا بعد از اینکه اومدم اینجا نبردمش، ولی فکر نمیکنم این رفتار جای دیگه باشه، بعید میدونم.
کجای رفتار مربی ها براتون جالبه؟
یک چیزی که ما اوایل به اینجا اومده بودیم می گفتن زبان رویشی. یعنی چه مدلی با بچه ها صحبت کردن، درک کردن احساساتشون، همدلی کردن باهاشون، یه کمی این نکته ای که اینجا خیلی روش تاکید میشه اینکه تو رابطه با بچه ها باید برد-برد باشه، نخواییم یه چیزی رو به بچه ها تحمیل کنیم. این مدل ارتباط برقرار کردن با بچه ها خیلی خاصه، حالا من فکر میکنم خاص اینجاست. با توجه به چیزایی که از مامانای دیگه از مهد کودکای دیگه میشنوم، چیزی هم که برای من خیلی ارزش داره همین نوع ارتباط برقرار کردن با بچه هاست. چون علیرضا یک بچه ایست که اگر بخواهیم از بالا به پایین باهاش حرف بزنیم؛ اصلا تعامل نمیکنه، میره تو مرحله ی لجبازی و پرخاش کردن و اصلا توی اون چهارچوبی که بخواد زور توش باشه نمیگنجه، ولی خیلی قشنگ توی چهارچوب تعاملی اینجا که با بچه ها ارتباط میگیرن و حالا منظورم کنار همه، خیلی قشنگ برای علیرضا جواب داده.
خیلی خوشحالم اینا رو میشنوم.از محصولات هم استفاده کردین؟
بله ولی خیلی کم به خاطر اینکه علیرضا خیلی همکاری نداشته، حالا ما تازه باید شروع کنیم به استفاده. نقاط خندان رو براش استفاده کردم و یک سی دی دیگه هم استفاده کردم که الان حضور ذهن ندارم اسمش رو که مربوط به همون نقاط خندان میشه.
ریاضی دانه؟ یا استاد جمع و استاد ضرب؟
نه نه استاد جمع و استاد ضرب رو هنوز شروع نکردیم، فکر میکنم همون ریاضی دان میشد.
پس خیلی خودتون هنوز متمرکز توی خونه باهاش محصولات رو کار نکردین؟
نه. چیزی که اینجا توی طرح رویش هست!
سوال: نقطه ی قوت و ضعف حالا کلا رویش طلایی، چه موسسه چه محصولات چیه؟ اگه تو کارگاهامون شرکت کردین موضوعاتش به نظرتون چه طور هست؟
بله شرکت کردم و کارگاه ها خیلی خوب هست تازه من خیلی بیشتر میخواستم شرکت کنم نمیشده، یا به خاطر وقت یا کسی نبوده علیرضا رو نگه داره. کارگاه فرزند پروری مثبت خانم شیرزاد رو شرکت کردم خیلی مفید بود. یه کارگاه از خانم احمد زاده شرکت کردم... فکر میکنم در مورد کنترل خشم بود خیلی جالب بود، خیلی کاربردی هستن کارگاه ها. غیر از اینکه مطالبشون واقعا مسائل ساده و پیش افتاده هست ولی یک نگاه جدیده و با اینکه یک رویکرد جدیده، کاربردی هم هستن. این خیلی عالیه، یعنی از همون لحظه ای که آدم میره بیرون میتونه از اونا استفاده کنه. کارگاه خانم دکتر مرقاتی رو شرکت کردم برای تربیت جنسی خیلی جالب بود و مفید هم بود برام. چند تا سوالی که داشتم قشنگ جوابش رو گرفتم. این در مورد کارگاه ها. و در مورد نقاط قوت و ضعف موسسه که گفتین...
حالا موسسه منظورم کلا هم آموزشگاه و اگر لازمه تفکیک کنید هم تفکیک کنید.آموزشگاه، کارگاه ها، همایش ها، برخوردها، مربی ها، همه ی این چیزهایی که راجع به رویش هست، هرجوری که دوست دارین به تفکیک اگر دوست دارین هم نقاط قوت رو بگین هم ضعف رو بگین؟
خب برخوردها که واقعا همه اش مثبت است و واقعا نقطه ضعف نداره بدون اغراق، یعنی فکر میکنم که نکته ی طلایی رویش طلایی برخورد هاست. چه توی پرسنل چه توی مربی ها با بچه ها یا با مادرها. بعد در مورد همایش ها هم گفتم خیلی خوب بود موضوعاتش خیلی مفید بود. خیلی کاربردیه و رویکرد کارگاه ها هم طوریه که قابل استفاده و کاربردی هستن. در مورد کلاس ها هم که فوق العادست... رفتار با بچه ها، نوع رفتار با بچه ها، نوع ارتباط برقرار کردن باهاشون. البته من خیلی در جریان محتوای چیزهایی که توی کلاس به بچه ها آموزش داده میشه نیستم چون علیرضا هم تازه بعد از عید داره کلاس هاش رو کامل میاد، قبلش هر جلسه هم یک ساعت میومد چون 2 روز تو هفته میاد خیلی زیاد نمیاد. ولی مدل رفتاری که با بچه ها هست فوق العادست. من تغییرش رو کامل تو پسر خودم دیدم.
اثر رفتار مربی ها و ...
اثر رفتار مربی ها توی جذب بچه، توی علاقه مند کردنش به کلاس چون علیرضا دوست نداشت بمونه و تو چهارچوب کلاس نمی گنجید، همکاری نمیکرد. البته الان هم هنوز خیلی جای بهتر شدن داره، هنوز به اونجایی که باید برسه نرسیده، ولی خب واقعا تغییراتش محسوسه.
چیزی هست که بخوایین بگین ومن نپرسیده باشم؟ چیزی که دوست دارین از موضوعاتی که مربوط به رویش میشه؟ چون نقاط ضعف رو ما منتقل می کنیم که ان شاءالله برطرف بشه، اگر چیزی به ذهنتون برسه.
واقعا بدون اغراق نقطه ضعفی به ذهنم نمیرسه، نکته ی دیگه واقعا به ذهنم نمیاد. حضور خانم احمدزاده خیلی غنیمته اینجا، یعنی واقعا بازی درمانی ها فوق العاده بود برای پسر من، بزرگترین چیزی که شاید تغییر توی علیرضا ایجاد کرد بازی درمانی ها بود.
پس از این پروسه بازی درمانیش راضی بودین؟
فوق العاده بود. هم برای خودم رفتاری که تو خونه باهاش دارم، مشاوره هایی که کنار این بازی درمانی ها می گرفتم، هم من هم پدرش. هر دوتامون حتی خانواده هامون، چون راهنمایی هایی که بهمون میدادن خیلی کامل بود. یک نکاتی بود حالا بعضی نکات مهم تر و بزرگ تر و بعضی نکات ریز که بعضی ها متوجهش نبودیم. ولی خیلی قشنگ خانوم احمد زاده این ها رو دست گذاشتن روش، بهمون یادآوری کردن. ما این ها رو واقعا رعایت هم میکردیم، تاثیرش خیلی عالی بود.
- قطعا همکاری شما هم بوده که علیرضا تاثیر مثبت گرفته.
- شما لطف دارین.
- مساله ی دیگری اگه هست.
- چیزی به ذهنم نمیرسه اگه سوالی هست.
- دست شما درد نکنه خیلی ممنون.
- باز هم از موسسه تون ممنونم.