واقعیت مسئله این است که امروز می دانیم اهمیت حس کودک ، احساس کودک، حالت درونی کودک به همان اندازه ی گفتار و رفتار او اهمیت دارد و کودکی که در ظاهر رفتارش درست و خوب است و گفتارش آن چنان پذیرفته و پسندیده است بدون تردید اگر در درون توفان و آشوب و غوغایی داشته باشد و درد و رنجی از درون بکشد آن گونه که بسیاری از ما می کشیم درست مانند موریانه همه ی وجودش را از درون از دست رفته خواند ، موریانه ای که وجود او را خورده و از او چیزی باقی نگذاشته ،
به همین جهت است که در دنیای امروز جز کسانی که مایل به دادن نمایش و فقط جلب توجه دیگران و به نوعی تایید و تصویب دیگران هستند که هم چنان فرزندشان در حالی که خون می گرید بخندد، در حالی که کسی را دوست ندارد ، با او دوستانه رفتار کند؛ در حالی که عملی را خوش ندارد آن را انجام دهد و هم چنان دلخوش به این ظاهر و بازی و نمایش و بسیاری از اوقات نه تنها سیاه بازی که حقه بازی هستند خوش بختانه بسیاری از پدران و مادران متوجه شدند که رشد و موفقیت و خوش بختی و سلامتی کودکشان به هماهنگی و خوب بودن دنیای درون و بیرون فرزندانشان هست به همین جهت است که در دنیای امروز کودکان مورد توجه و عنایتند
اما نه به هزینه ی پدر و مادر ، به بیان دیگر ما قرار نیست فرزندان شادی داشته باشیم در حالی که خودمان غمگینیم، فرزندان موفقی داشته باشیم، در حالی که خودمان شکست خوردیم، فرزندان خوش بختی داشته باشیم در حالی ما بدبختیم ،
اول که چنین چیزی ممکن نیست، پدر و مادر بدبخت فرزند خوش بخت به وجود نمی آورد ، پدر و مادر غمگین فرزند شاد ایجاد نمی کند ، فرزند غمگین پدر و مادر شاد نخواهد داشت .
در دنیای امروز آن چنان ما به هم در آمیخته ایم که در حقیقت شادی یک دست از این که دردی ندارد و تازه دست دیگر درد دارد هیچ معنایی ندارد ، به بیان دیگر امروز اگر من و شما به دنبال خوش بختی ، به دنبال سعادت، به دنبال موفقیت در زندگی هستیم آن را باید برای فرزندانمان هم داشته باشیم و خودمان هم از آن بهره بگیریم ما قرار نیست خودمان را،وجودمان را،وقتمان را، نیرویمان را، انرژی مان را هدر بدهیم ، هزینه کنیم ،از میان ببریم تا فرزند ما خوب و خوش و راحت باشد،
به بیان دیگر همه قرار هست در این شادی، در این لذت ، در این موفقیت ، در این خوش بختی با هم شریک و سهیم باشیم ، جهان به گونه ای دگر گون شده که پدر و مادر خوب فرزندان خوب، و فرزندان خوب پدر و مادر خوبی را خواهند داشت، علت این است که کودکان من و شما امروز در دنیا نقش فعالی در زندگی دارند،حالت منفعل و به نوعی بی تفاوت و بی طرف گذشته سپری شده، امروز تنها فرزندان من و شما نیستند که یاد می گیرند و بلکه ای بسا در بیش تر جوامع به پدر و مادر خودشان یاد می دهند .
امروز فرزندان من و شما درگیر تولید و تغییر چیزی هستند که ما آن را فرهنگ می شناسیم ، به بیان دیگر آن چه که در جهان دارد به وجود می آید ، آن چه که خلق می شود در محیط اجتماعی و روابط انسانی نتیجه ی فعالیت کودکان هست ، کودکان نه تنها به روی کودکان دیگر ،که به روی پدر و مادر خودشان اثر می گذارند و رفتار آن ها را متعادل و متوازن می کنند و جامعه ی بشری را از تعادلی برخوردار می کنند که در گذشته به دلیل یک طرفه بودن رفتار بعضی از بزرگسال ها و خصوصن مردان بزرگ سال تعیین کننده ی جهت فرهنگ و تاریخ بودند .
امروز به نوعی همه درگیر شده اند،امروز ما در جامعه ای زندگی نمی کنیم که ایستا باشد، در یک جامعه ی سطحی زندگی نمی کنیم ،در یک جامعه ی کاملن پویا یعنی جامعه ی دینامیک زنگی می کنیم ، امروز من و شما در دنیایی زندگی می کنیم که نه تنها در مقابل خودش آینده ی تازه و جدیدی دارد ، آینده های تازه و جدیدی دارد که باید آن را انتخاب کرد .
امروز دیگر نمی شود مانند گذشته منتظر ماند و هم چنان در آن جا قرار گرفت، منتظر ماندن با مضمحل شدن و وامانده شدن و از پادرآمدن همراه است ، این آینده های ممکن بدون هیچ شباهتی به دیروز و حتی امروز ندارد ، ما در دنیایی هستیم که دیگر تکرار و چرخیدن دورانش به سر آمده این چرخش به اندازه کافی انجام شده و امروز مسیر تاریخ بشری در زمینه های مختلف به سمت کمال و رشد خودش حرکت می کند ، بدون تردید فرزندان من و شما در این زمینه نقش بسیار فوق العاده ای دارند .
مقایسه شناخت احساسات و هیجانات کودک در زمان حال و گذشته(قسمت دوم)
رویش طلایی کوچولوها