چکیده
چگونگی تفکر در انسان ریشه در گذشتههای بسیار دور او دارد که محسوسترین آنها دوران کودکی است زیرا رشد مغزی در انسان سریع اتفاق میافتد و تفکر در تمامی مراحل زندگی انسان، نقش بسزایی را ایفا میکند ازاینرو نقش تفکر به گونه ای است که انسان یا خود متفکر است یا مؤثر در تفکر نسلهای آیندهاش می باشد. اگر پرورش فکری کودک در زمان کودکی صورت گیرد جوامع کمتر دچار مشکلات ناشی از کوتهفکری و ضعف و سوءتدبیر خواهند شد.
مقدمه
تفکر از ویژگیهای ذاتی انسانی است و انسان منهای تفکر، انسان بشمار نمیآید این موضوع از دیرباز مورد قبول دانشمندان و فلاسفه شرق و غرب بوده است. منطقدانان تفکر را از ویژگیهای ذاتی انسان میدانندو از آن به نطق تعبیر میکنند و انسان را حیوان ناطق یا متفکر مینامند، گاهی فکر را مترادف با عقل و ادراک گاهی اعم از آن بکار میبرند، جان دیوئی فکر را عبارت از درک روابط میداند و بنظر او فکر سه جنبه دارد:
1. ادراک
2. تعقّل یا استنتاج
3. قضاوت
اگرچه اصل تفکر در انسان غیرارادی است آدمی هرگز نمیتواند فکر نکند اما اینکه چگونه فکر کند و چگونه از فکر خود استفاده کند کاملاً ارادی و در اختیار انسان است ازاینرو پرورش فکری از بدو تولد تا آخر عمر انسان یک امر ضروری و اجتنابناپذیر است و مطالعه و تحقیق در مورد آن یک کار پیوسته و دائمی است.
در این مقاله نظری اجمالی به آغاز تفکر و اهمیت آن و تأثیر تفکر در زندگی فردی و اجتماعی انسان میافکنیم از آنجاییکه متمایز کردن تفکر از تعقل بسیار دشوار است از این رو در نوشته زیر تعقّل و تفکّر را به یک معنا بکار بردهایم.
آغاز تفکر
نظر قطعی از اینکه تفکر در کودکان از چه زمانی آغاز میشود و کودکان چگونه فکر میکنند در دست نیست اما در یک نگاه کلی میتوان عوامل مؤثر در تفکر را به زمان انعقاد نطفه، حتی قبل از آن نیز نسبت داد.
بدون شک عملکرد افراد در جامعه که زاییده فکر آنهاست ریشه در گذشته بسیار دور آنها دارد. وراثت، محیط، سلامتی روحی و جسمی پدر و مادر، تغذیه مناسب والدین و کودکان و... در جسم و روح کودکان تأثیرگذار است.
تعقل و تفکر از ویژگیهای روحی انسان است که بیش از چیزهای دیگر تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی و وراثتی است و قابلیت انتقال دارد. چه بسا فرزندان، نارساییهای جسمانی پدر و مادر مانند نابینایی و ناشنوایی و... را به ارث نمیبرند اما درصد بسیار بالایی از نارساییهای عقلی و ذهنی به فرزندان منتقل میشود.
اگر از استثنائات چشمپوشی کنیم، ممکن است والدینی که دارای عقبماندگی ذهنی هستند، فرزندی مانند خود به دنیا آورد. اگر در اجداد گذشته آنها کسی نارسایی ذهنی داشته باشد ممکن است بعد از گذشت چندین نسل ظهور یابد.
دانشمندان معتقدند مغز انسان به هنگام کودکی سریعترین میزان رشد را دارد تا آنجا که در پنج سالگی طفل به 90 درصد رشد نهایی خود میرسد.
برخی دیگر میگویند رشد مغزی در کودکان طی یک دوره زمانی بسیار کوتاه اتفاق میافتد بطوری که در مواردی این تغییرات به حدی شدیدند که آثار بلند مدتی به جای میگذارند آنها این دوره زمانی خاص را که رشد مغزی کودک در طول 5 تا 6 سال اول زندگی به بیشترین حد خود میرسد دورههای بحرانی مینامند.
موفقیتهای تحصیلی، شغلی و روابط اجتماعی و بسیاری از عملکردهای بزرگسالی را متأثر از این دوران میدانند. البته والدین نباید خیلی نگران باشند زیرا کودکان بسیاری از مهارتها را بدون نیاز به آموزش یاد میگیرند.
عوامل مؤثر در رشد فکری کودکان
آنچه در رشد فکری و عقلی کودکان مؤثر است خارج از حد و شمارش است تفاوتهای فردی نیازها و خواستههای متفاوت، عوامل ژنتیکی، محیط و هزاران هزار عامل دیگر پرورش فکری کودکان را از هم متمایز میکند ولی با وجود همه اینها دانشمندان و روانشناسان در تأثیر برخی عوامل اتفاق نظر دارند که اینجا به بعضی از آنها بطور اجمال اشاره میکنیم.
بازی یکی از عواملی است که در رشد فکری کودکان تأثیر بسزایی دارد.
بازی با همسالان، با والدین و اطرافیان، اسباب بازی، طبیعت، حیوانات که هر کدام در جای خودشان مهم هستند و تفکر و تعقل کودکان را شکل میدهند.
بدون شک این بازیها هر چقدر طبیعیتر و با انتخاب خود کودک باشد تأثیر بهتری خواهد داشت. زمانی که کودک خود شروع به بازی میکند هرگز نباید او را به بازی دیگری سوق داد بلکه باید آن بازی منتخب را هدایت کرده و با او همراه شد. البته اهمیت بازی صرفاً بخاطر زمان کودکی نیست بلکه آن را باید سازنده ی فکر انسان در بزرگی تلقی کرد.
اغلب روانشناسان بازی با شن، بازی با آب، ساختن خانه و... به بازیهای ماشینی مانند بازی های رایانهیی، دیدن فیلم و... ترجیح می دهند.
بازی جوهر زندگی و پنجرهیی به دنیای کودک است؛ در بازی کودکان استقلال نظر دارند و مشکلات خویش را حل می کنند. بازی مؤثرترین و پرمعناترین راه یادگیری کودکان است، هنگام بازی کودکان فکر می کنند برنامهریزی می کنند، راههای تازهیی می یابند، تجربه می کنند، پرورش فکری، عاطفی، جسمی و اجتماعی می یابند.
روانشناسان کودک معتقدند کودک از حدود سه سالگی قادر به ایجاد تفکر انتزاعی است زمانی که کودک شروع به حرف زدن نموده و ارتباط با دیگران بیشتر نمود پیدا کرد، بهترین زمان برای آموزش تفکر منطقی انتزاعی است.
تفکر انتزاعی در کودکان از دوران کودکستان با بازیهای نمادین همراه است آنها اشیا سادهیی را بعنوان تلفن، آمبولانس، ماشین، فرمان و... استفاده می کنند بصورت خیالی خود را جای بزرگسالان میگذارند و اعمال آنها را تکرار می کنند.
زبان یا حرف زدن با کودکان حتی قبل از تولد نوزاد با کلمات خوب، محبتآمیز، ملایمت، راستگویی و... از عوامل مؤثر دیگر در رشد فکری کودکان است.
زبان، طبیعیترین راه برای جلب توجه و برقراری ارتباط با کودک است.
توصیه می شود هر صدایی که درمیآورد شما هم آن را تکرار کنید یا برایش لالایی بخوانید.
وقتی در حال انجام کار خاصی هستید، مثلاً به او لباس می پوشانید یا او را حمام می کنید، برایش بگویید که دارید چه کاری انجام می دهید.
مهارت های زبانی کودکان در سنین بالاتر هم با سرعت قابل توجهی رشد می کند و توسعه مهارت های اساسی گفتاری در آنان تا سنین 8 و 9 سالگی ادامه می یابد همانطور که کودک شما پا به سنین پیش دبستانی و مدرسه می گذارد، می توانید سؤالات بیشتری از او بپرسید مثلاً فکر میکنی بعداً در این داستان چه اتفاقی میافتد؟
قصهگویی، تعریف قصههای ملموس، مرتبط با زندگی انسان ها بالاخص کودکان، خواندن کتابهای قصه و... نیز در رشد فکری کودکان مؤثرند.
کودکان می توانند خودشان را در قصهها و کتاب قصهها سهیم کنند حتی صحنههایی که در قصهها وجود ندارد تصور کنند، یا پایان دیگری برای قصهها فرض کنند، خود را قهرمان داستان در نظر بگیرند، جای شخصیتهای داستان ها بگذارند که خود موجب رشد تفکر انتزاعی در کودکان می شود.
رفتار درست با کودکان در عین درست عمل کردن خود و عدم تناقض در رفتار، عوامل مؤثر در پرورش فکری کودکان است؛ البته تشخیص رفتار درست, کار چندان دشواری نیست زیرا هرکس براساس فطرت خویش میشناسد که کدام رفتار درست و کدام نادرست است.
مشارکت در امور خانواده، جامعه، واگذاری مسئولیتها با نظارت و کنترل که موجب رشد فکر جمعی شده سپس استعداد کار گروهی را افزایش داده و ظرفیت و پذیرش فکر را تقویت میکند. همینطور خلاقیّت را به میزان قابل توجهی پشتیبانی می کند.
رشد فکری در کودکی و تأثیر آن در بزرگسالی
پرورش فکری کودکان از بدو تولد حتی توجه به قبل آن و در طول مراحل زندگی یک کار مهم و اساسی است که نقش بسیار مهمی در نظر و عمل او در بزرگسالی دارد. مشکلاتی که افراد در جوامع برای خود و دیگران بوجود میآورند یا از وجود آنها رنج و آسیب می بینند از قبیل داشتن افکار خرافاتی، فریب خوردن سریع ملتها، تابع شدید احساسات بودن، سوء و ضعف تدبیر و مدیریت در امور، ضعف در استدلال و قضاوت و... ناشی از عدم توجه به پرورش تفکر و تعقل در دوران کودکی، خردسالی و مراحل مختلف رشد انسان است.
اینکه تمام مراحل زندگی انسان حائز اهمیت است کسی نمی تواند منکر شود اما با توجه به بیانات قبل و اهمیت دوران کودکی، باید توجه زیادی به این مرحله شود.
یکی از آسیبهای اجتماعی که جوامع همواره با آن درگیر بوده و خسارات زیادی به انسانها تحمیل کرده است وجود افکار خرافی و پذیرش عقاید سطحی است.
قرآن کریم همواره انسان را به تفکّر و تعقّل دعوت می کند، حتی اصرار بر تفکر میکند چرا نمیاندیشید؟ چرا تعقل نمیکنید؟ آیا کسانی که می دانند و نمیدانند مساویند؟ در مورد چیزهایی و...