تربیت فرزند

تربیت فرزند
واقعیت مساله این است که ذهن کودک انسانی متوقف نمی تواند بماند واگرپدر و مادر از نظر فرهنگی و یا باورها و اعتقادات آن ها را آگاه نکنند و این امور و اصول را در وجود آن ها نکارند ، کودک ناچار آن را از بیرون ، از دوستانش، از محیط آموزشی، از وسایل ارتباط جمعی خواهد گرفت. و همان طوری که اگر شما به او زبانی را نیاموزید احتمالن اگر زبان های دیگر باشد آن ها را انتخاب می کند و اگر نباشد با صداهایی به نوعی می گذراند اما تمام توانایی خودش را برای آموختن زبان و تفکر بعدن از دست خواهد داد .

برای نمونه عرض می کنم اگر شما فرزندی می خواهید که فرمانبردار و مطبیع و به نوعی سازشکار باشد، احتمالن بر اساس آن چه که امروز در خصوص سلامت روانی و رشد کودک انسانی می دانیم نگاهی و نظری دارید که با افکار و عقاید بنده و یا فلسفه و جهان بینی که بر مبنای این برنامه ها تنظیم و تهیه شده سازگاری نخواهد داشت.

آن چه که به آگاهی شما می رسد به نظر من و تقریبن در 95 درصد موارد برای تقریبن 95 درصد کودکان و افراد صادق هست و اصول و مبانی مطرح می شود که به نظر من همیشه باید پدر و مادر آن را رعایت کنند و قوانینی در جهت چگونگی رفتار با کودکان ارائه خواهد شد که بر مبنای آن و با توجه به شرایط و موقعیت کمی توانایی تغییر و یا قابلیت انعطاف  را باید داشته باشید اما در بیش تر موارد رعایت آن ضروریست اما وقتی که به قواعد و مقررات و توصیه ها می رسد معلوم است که در خصوص هر کدام از ما و با توجه به فرزندی که داریم و میل به آمادگی که در این زمینه احساس می کنیم مختلف و متفاوت خواهد بود . به هر حال می دانیم که متأسفانه در دنیای امروز برای پدری و مادری، من و شما قرار نیست نه دوره ای ببینیم و نه اجازه بگیریم و حال آن که در بسیاری از کشور ها ، از جمله در آمریکا وقتی که شما بخواهید کار بسیار ساده ای را انجام دهید باید دوره ی آموزشی مشخصی را طی کنید ، در عین حال شما قرار هست که به مقدار زیادی تحت نظر افراد آگاه کا ر کنید و بعد از گذراندن امتحانات کتبی و شفاهی احتمالن اجازه ی انجام آن کا ررا پیدا کنید. به هر حال وقتی که مساله پرورش و تعلیم و تربیت کودکان و جوانان می رسد من و شما به راحتی می توانیم آن را انجام دهیم و قرار نیست که از هیچ آزمون و امتحانی بگذریم. از طرف دیگر بسیاری از ما این تصور را داریم که چون خود ما کودک بودیم و یا احتمالن به مدرسه رفته ایم و یا در جامعه زندگی می کنیم پس هم متخصص پرورش و تربیت کودکانیم و هم از نظر آموزشی کاملن می توانیم برنامه های سالم و مفیدی را طرح کنیم و یا اصولن به عنوان یک جامعه شناس می توانیم زندگی کنیم. زیرا که ما کودکی ، دوران دبستان و دبیرستان و یا محیط اجتماعی را پشت سر گذاشته ایم و حال آن که برای بسیاری از این رشته ها دوران چند ساله و یا درست تر دوران چندین ساله باید پشت سر گذاشته شود تا فرد با کلیات این امور آشنا شود و طبیعی است که شاید فرصت آن رسیده است که در این موارد نیز فقط به تجربه فردی شخصی به سابقه خانوادگی و به نوعی که خود ما بزرگ شده ایم ، توجه و اعتنای کم کنیم بلکه آن را در چارچوب واقعیاتی که بدون تردید می فهمیم و می پذیریم قرار دهیم و از آن بهره بگیریم.

 

مطلب دیگری که در خصوص پرورش و تعلیم و تربیت کودکان مایل هستم خدمتتان عرض کنم این است که به نظر من پدر و مادر به دو صورت  این موجود را که مانند  اتومبیلی هست حرکت می دهند . یکی با کلیدی که آن را روشن می کنند و  اصولی را که تعقیب می کنند و آن اتومبیل را به راه می اندازند و دوم اینکه طناب یا زنجیری را به آن می بندند و آن را می کشند و متاسفانه بسیاری از پدران و مادران در طول تاریخ کار حرکت دادن این اتومبیل و یا حرکت دادن فرزندانشان را از طریق کشیدن آن اتومبیل با طناب و زنجیر انجام داده اند تا از سیستم و فرصتی که از نظر علمی و از نظر تکنیکی فراهم شده استفاده کنند و می دانیم که شاید مهم ترین محبت و خدمت پرورش و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان هست و متأسفانه در کنار این محبت و خدمت احتمال خیانت و جنایت باوجود همه ی مهربانی ها و حسن نیت ها وجود دارد . به طوری که برخی از اوقات پدران و مادران و یا مربیان و معلمان آگاه و ناآگاه موجب نابودی و از میان بردن فرزندان و یا شاگردان خود شده اند و به همین دلیل هست که اهمیت پرورش و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان جنبه ویژه و خاصی پیدا می کند . 

 واقعیت مساله این است که ذهن کودک انسانی متوقف نمی تواند بماند واگرپدر و مادر از نظر فرهنگی و یا باورها و اعتقادات آن ها را آگاه نکنند و این امور و اصول را در وجود آن ها نکارند ، کودک ناچار آن را از بیرون ، از دوستانش، از محیط آموزشی، از وسایل ارتباط جمعی خواهد گرفت. و همان طوری که اگر شما به او زبانی را نیاموزید احتمالن اگر زبان های دیگر باشد آن ها را انتخاب می کند و اگر نباشد با صداهایی به نوعی می گذراند اما تمام توانایی خودش را برای آموختن زبان و تفکر بعدن از دست خواهد داد . بنابراین من و شما به عنوان پدر و مادر نمی توانیم منتظر بمانیم . به ویژه ان که بعدن خواهیم دید که مراحل و دوره های بحرانی و اصولی و اساسی وجود دارد که اگر فرصت از دست رود برخی اوقات تقریبن کاری نمی شود کرد و اگر هم کاری انجام گیرد با اشکال و گرفتاری های بسیار خواهد بود . بنابراین ما باید همیشه کار درست خوب مناسبمان را انجام دهیم ، و در این باره عدم انجام کار در بسیاری از موارد بدترین کار است. به همین دلیل است که اگر شما به فرزندتان غذایش را ندهید ، دارویش را ندهید ، با وجودی که ظاهرا کاری نکرده اید، ولی واقعیت مسئله این است که حتی می توانید فرزندتان را در محیطی مانند امریکا از دست بدهید . زیرا انجام درست و یا انجام ندادن کار درست هر دو از نظر معیارها و ملاک های اخلاقی و قانونی همیشه مطرح خواهد بود

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید