تربیت کودک - 2

تربیت کودک - 2
شما می دانید که متأسفانه به دلیل ویژگی های روانی و شرایط و محیط اجتماعی بسیاری از ما کالا یا متاع ازدواج نیستیم. یعنی اصلن برای زندگی با هیچ کس آماده نیستیم. ما نه تنها با پدر و مادر خود ، با خواهر و برادر خود، حتی اگر از خود ما کپی درست کنند، یا برادر و خواهر دو قلو هم نمی توانیم زندگی کنیم.


ادامه مقاله تربیت کودک - 1


شما می دانید که متأسفانه به دلیل ویژگی های روانی و شرایط و محیط اجتماعی بسیاری از ما کالا یا متاع ازدواج نیستیم. یعنی اصلن برای زندگی با هیچ کس آماده نیستیم. ما نه تنها با پدر و مادر خود ، با خواهر و برادر خود، حتی اگر از خود ما کپی درست کنند، یا برادر و خواهر دو قلو هم نمی توانیم زندگی کنیم. به بیان دیگر و متأسفانه بسیاری مردمند که باید گفت احتمالن به دلیل آسیب کودکی و یا حوادث بعدی اصولن کالای پدری و مادری نیستند ، اما برتر از آن کالای ازدواج، زنی و شوهری نخواهند بود. علت این مسئله را می شود در این جا دید که بسیاری از ما وحشتی از عشق ، دوستی و محبت داریم، به این معنا که من کودکی یا سخت به این عشق و محبت که حتمن نیاز کودک هست محتاج بودم و کسی چنین محبتی در حق من نکرده و در نتیجه به این نتیجه رسیدم که محبتی در جهان نیست یا بهتر است که منتظر چنین محبت و عشقی نباشیم.

دوم این که آن کسانی که مدعی عشق و محبت به من بودند بیش ترین آسیب و زیان را به من وارد کردند و درد و رنج اصلی و اساسی من از ناحیه آن ها بوده و بنابراین به این نتیجه رسیدم که نتیجه و پایان این عشق و محبت چیزی جز درد و رنج و حسرت و افسوس نخواهد بود و یا احتمالن من به خاطر شرایطی که در زندگی دیگران دیده ام و روابط بد و نامناسبی که در بقیه ی خانواده ها یا خانواده ی خودم ، یا خویشاوندانم مشاهده کرده ام به این نتیجه رسیده ام که احتمالن زندگی زناشویی ارزش و اهمیتی ندارد و بنابراین کوشش در جهت به وجود آوردن آن حتمن اشتباه بزرگی است از طرفی ممکن است من از آن کسانی باشم که هنوز به ثبات و قرار نرسیده ام ، و نقطه ای از این قرار گریخته و من را با فرار همراه کرده تا آن جا که تنوع و نوعی تغییر در زندگی برای من اصل و اساس هست و ترجیح می دهم در زندگی که من با دیگران و افراد مختلف باشم تا با یک نفر و روابط خودم را به صورت گسترده ای در ارتباط با دیگران قرار بدهم تا با فرد ویژه و مخصوصی و بنابراین به خاطر آن هست که اصولن کالای ازدواج نیستم و بالاخره این احتمال وجود دارد که تعهد ، مسئولیت و وظیفه ای را که یک فرد در زندگی زناشویی باید داشته باشد ، من نه قبول دارم و یا تصور می کنم که امکانش و یا تواناییش را داریم و احتمالن ممکن است که آن را نخواهم . بنابراین با توجه به این زمینه ها و جنبه ها هست که بسیاری از مردم ممکن است که ترجیح دهند به درسشان ،‌به کارشان، به باورهایشان و به جنبه های دیگر زندگی توجه کنند و اصولن وقت و نیرو و انرژی را برای داشتن خانواده مورد استفاده قرار ندهند . اما همانگونه که عرض کردم متأسفانه کسانی هستند که با وجودی که ممکن است کالای ازدواج باشند و در این بازار متاعی قابل داد و ستد ، کالای پدری و مادری نیستند . به این معنا که آمادگی برای پدری و مادری ندارند . این افراد معمولن تجربیات بسیار بدی در کودکی داشته اند و از کودک و کودکی بیزارند و اصولن آن دوران را دوران بدی می دانسته اندو می دانند که در گذشته باید با سرعت از آن خارج شد و به دنبال بزرگ شدن و از این مرحله و حالت بیرون آمدن بود.

از طرف دیگر کسانی که به وسیله ی خواهران و برادرانشان بزرگ شده اند این امکان وجود دارد که این افراد به خاطر این که خواهر و برادر مضطرب کم دان ناتوان مسئول بزرگ کردن آن ها بوده ، از پا در آمده اند و چنین دورانی را به هیچ وجه دوست ندارند و نمی پذیرند . و یا ممکن است که خود آن ها به عنوان خواهر و برادر بزرگ تر مسئولیت بزرگ کردن خواهران و برادران کوچک تر را داشته اند و به بیان دیگر شاید بتوان گفت پدری و مادری را در کودکی تجربه کرده اند و دیگر حوصله و آمادگی داشتن فرزند را ندارند . تجربه و آمار نشان می دهد که اگر حدود ده  درصد زنان تمایل به داشتن فرزند ندارند ، این زنان اگر فرزندان آخر خانواده ، مخصوصن در خانواده های شلوغ بیش از پنج یا شش نفری باشند که نوع ویژه ای از روابط را با پدر و مادر و خواهران و برادران خود داشته اند ،تمایلی به داشتن فرزند ندارند و با وجودی که ممکن است به ازدواج تن در دهند مایل نیستند که فرزندی داشته باشند ،مگر به دلایل فشار خارج و یا احتمالن انتظاراتی که هست . از طرف دیگر بسیاری از کودکان اگر در دوران کودکی با مرگ عزیزانشان ،‌ مخصوصن خواهر و برادر ، یا بچه های فامیل روبه رو شده باشند ممکن هست که تمایل به داشتن فرزند نداشته باشند و گروه دیگری به خاطر باورها و اعتقاداتی که در مورد فرزند و مخصوصن بزرگ کردن آن داشته باشند و دارند مایل نیستند فرزند داشته باشند زیرا به دنبال مرد و زنی ویژه ، کودکی استثنائی و شرایط و موقعیتی کاملن غیرواقعبینانه می گردند و بنابراین چون چنین شرایط و روابطی فراهم نمی شود بنابراین تمایلی به ازدواج یا صاحب فرزند شدن را نخواهند داشتند.

از طرفی دیگر برخی از مردم به دلیل دیدگاه فلسفی که جهان را پوچ و بیهوده و رفتار انسان را عبث می دانند ، معتقدند که چرا انسان باید در چنین دنیای خالی موجود تازه ای را بیاورد و برخی دیگر را چون جهان را پر از وحشت و گرفتاری می دانند به این نتیجه رسیده اند که در دنیایی این چنین بد و فاسد و خراب چگونه انسان بتواند عزیز خودش را بیاورد.

در این جا فقط به یک نکته باید توجه ویژه ای داشت که برخی از افراد که مخصوصن بسیار نشان می دهند و وانمود می کنند که عاشق بچه و بچه ها هستند و به گونه ای برخی از اوقات حتی با اعضای خانواده و فامیل و فرزندان آن ها برخورد می کنند، این افراد ممکن است که در حالی که وانمود می کنند و حتی خود باور دارند که عاشق بچه هستند واقعن از داشتن بچه بیزار باشند و این مکانیزم دفاعی که در کودکی به عنوان ری اکشن فرمیشن آن را می شناسیم یعنی کاملن واژگونه و دگر گونه دانستن و یا حالی را که انسان می تواند داشته باشد ریشه این گرفتاری است . به بیان دیگر اگر کسی هستی که احتمالن کودکی خوبی نداشته ای ، اگر کسی هستی که اصولن دوران کودکی شما با مسائل و مشکلات فراوانی همراه بوده ، اما به نظر می رسد و چنین تصور می کنی که سخت مایل به داشتن فرزندی ، به تر است که این را با فرد آگاهی چک کنی و مطمئن باشی که این تمایلی واقعی و حقیقی در شماست نه فقط به صورت شعاری است که برخی از ما در بیش تر زمینه های زندگی، مخصوصن آن زمانی که تایید و تصویب مردمان را به دنبال دارد برخی از اوقات  بیان می کنیم. به هر حال من و شما اگر کالای پدری و مادری هستیم و اگر ازدواج کردیم ، باید شرایطی را برای آمادگی ازدواج خودمان رعایت کنیم و به بیان دیگر من و شما برای داشتن فرزند باید آماده باشیم .

عاطفه لاجوردی
۱۳۹۸/۰۶/۲۰ Iran
0
0
0

به نظرم مطلب کامل و جامعی بود ممنون


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید