ادامه مقاله تربیت کودک - 3
درست مانند این که اگر شما خانه ای را خریدید نمی توانید 3 ماه بعد آن را پس بدهید، یا حتی اگر اتومبیلی را گرفتید شش ماه بعد نمی توانید آن را به صاحبش برگردانید. در شرایط خاص و استثنائی را صحبت نمی کنم . به بیان دیگر تعهد کمی با بقیه ی قرارهای انسانی متفاوت است و هستند کسانی که تعهد را تا زمانی نگه می دارند که برایشان خوب و مفید است و معلوم است که اگر چنین باشد نام آن تعهد نیست ، قرار و قراردادیست که من و شما همیشه می توانیم آن را لغو کنیم ، آن را کنار بگذاریم و نادیده بگیریم و معلوم هست که در روابط انسانی و به ویژه احساسی و عاطفی و درمورد بچه ها مطلقن نمی شود بعد از آمدن فرزند احتمالا قراری را که با خودمان ، با همسرمان و با فرزندمان به گونه ای آشکار یا پنهان به هر حال بر اساس قراری نوشته شده یا ننوشته گذاشتیم را برهم بزنیم . بنابراین کسانی می توانند وارد حریم و حرم ازدواج بشوند که واقعن با مفهوم تعهد آماده و آشنا باشند، بنده غالبا در کنفرانس ها به دوستان می گویم اگر کسی بودید که در گذشته به عهد و پیمان خودش که در چارچوب تعهد بوده است وفادار نمانده ،احتمالامنتظر باشید که با شما نیز چنین کند.
اما وقتی صحبت از مسئولیت هست ، مسئولیت یا ریسپانسبلیتی که بمعنای توانایی پاسخ هست را می شود این چنین تعریف کرد که مسئولیت پاسخ به نیازهای واقعی و حقیقی خود و هموار کردن راه برای دیگران است ، بنابراین من مسئولیتی درباره ی خودم دارم اما در چارچوب زندگی زناشویی و پرورش و تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان من مسئولیتی دارم که برآورده کردن خواسته های آن ها و پاسخ به نیازهای آن ها خواهد بود و در نتیجه کسی می تواند پدر و مادر بشود که توانایی و امکان آن را داشته باشد که مسئولیت های خودش را بشناسد، بفهمد ، بپذیرد و با شادی و لذت آن را انجام دهد.
و مورد سوم وظیفه هست که شاید ترجمه لغت دیوتی یا کانترکت هست ،یعنی یک قراری که به نوعی از بیرون تحمیل شده و من و شما آن را براساس اصول و قواعدی در چارچوب روابط فردی و یا اجتماعی پذیرفتیم و معلوم است که اهمیت و ارتباط کمتری از مفهوم تعهد و مسئولیت دارد . زیرا وقتی که سخن درباره ی وظیفه است قاعده ی تحمیل شده و یا تحمل شده است در حالی که وقتی صحبت از مسئولیت هست، از دورن من آمادگی خودم را به جهت قبول کاری اعلام کردم و اگر در چارچوب تعهد است آن را اعلام کردم و برای همیشه جز در موارد استثنائی نگه می دارم . بنابراین وقتی که صحبت از تعهد ، مسئولیت و وظیفه هست کسی می تواند پدر و مادر بشود که هر سه این مفاهیم بسیار عمیق و دقیق انسانی را در زندگیش رعایت کرده باشد و هم چنان بتواند رعایت کند. معلوم است از طرف دیگر تعهد و مسئولیت و وظیفه با خودش هزینه دارد ، من و شما باید چیزی برای آن بپردازیم، وقت هست، انرژی هست، توجه هست؛و ده ها و صدها رفتار مناسب یا حالات مختلف را من و شما باید داشته باشیم. پس بنابراین کسی می تواند پدر و مادر بشود که حاضر باشد همه ی هزینه های آن چه را که پدری و مادری ایجاد می کند را با میل و رغبت بپردازد و بالاخره پدر و مادر کسی است که پیامد یا ... رفتار خودش را ، حتی رفتار عزیزانش را قبول داشته باشد. اگر پسر و دختر من و شما در مدرسه کاری کرده و به فرد دیگری خسارتی وارد کرده من و شما به عنوان پدر و مادر باید این پیامد رفتار او را بفهمیم و بپذیریم و درست مانند که کار بد و غلطی کردیم اگر خسارتی به دیگری وارد کردیم ، آن را حاضر باشیم که جبران کنیم و از آن بگذریم. بنابراین پدری و مادری با خودش تعهد دارد،مسئولیت دارد، وظیفه دارد، هزینه دارد و پیامد، اما نکته بسیار مهم این هست که این کار دائمی و همیشگی است . کار موقتی نیست ، متاسفانه برخی از مردم تصور می کنند ، تا زمانی که کودکانشان در سنین پایین هستند، تعهد ،وظیفه و مسئولیتی دارند و یا احتمالن تصور می کنند که بعد از این که بچه ها به سن و سالی رسیدند می توانند آن ها را ترک کنند و یا همسرشان را ترک کنند و فرضشان بر این باشد که من کار خودم را یا وظیفه و مسئولیت خودم را انجام دادم. به نظر می رسد که کار پدری و مادری یک کار دائمی و همیشگی است، و نه موقتی؛ در عین حال این کاری که همیشگی و دائمی هست با خودش در شبانه روز تمام وقت بودن را موجب می شود ، به بیان دیگر کار پدری و مادری را نمی شود به صورت نیمه وقت یا parttime انجام داد و من فقط سه ساعتی ،پنج ساعتی پدر و مادر باشم ، بقیه نه پدر باشم و نه مادر به همین جهت است که من و شما آن زمانی می توانیم آمادگی را به جهت داشتن فرزند اعلام کنیم که آن را به صورت کار دائمی همیشگی و تمام وقت بدانیم، ولی نکته آخر و مهمش این است که پدر و مادر باید بدانند که به دلیل حوادث و اتفاقاتی که ممکن است بیفتد و یا به هرحال به دلیل تصمیمی که می گیرند ، شاید تمام این تعهد و مسئولیت و وظیفه و هزینه و پیامد را فقط و فقط به تنهایی باید بر دوش بگیرند و اداره کنند.بسیاری از اوقات ممکن است شما همسرتان را به هر دلیلی کنار خودتان نداشته باشید، و یا حتی وقتی که همسر شما قراری گذاشتند که کاری را انجام دهند به دلیل این که نتوانستند و یا نخواستند ، یا فراموش کردند آن کار را انجام دهند، شما تمامن مسئول و متعهد خواهید بود . فرض کنید که از مدرسه به شما خبر می دهند که فرزند چهارساله یا هفت ساله ی شما دم در مدرسه منتظر شماست و شما اعلام می کنید که همسر من قرار بوده که فرزند مرا از مدرسه بردارد واقعیت مسئله این است که در این جا اصلن مهم نیست که شما چه قراری داشتید، تنها آرزوی شما این است که برای همسرتان اتفاقی نیفتاده و از فردی که آن جا هست خواهش می کنید که از فرزندتان مواظبت و مراقبت کند، با فرزندتان تلفنی احتمالن صحبت می کنید که شما در راهید و می آیید و به او وعده خوب و خوشی می دهید که بعدش با هم چه می کنیم و خود را به سرعت به آن جا می رسانید . به این دلیل که شما و تنها شما مسئول همه ی زمینه ها و جنبه های زندگی فرزندتان هستید، بنابراین درست که در شرایطی ممکن است زن و شوهر تقسیم کاری را به وجود بیاورند ، درست که زن و شوهر ممکن است مسئولیت ها را بین خودشان به گونه ای تفکیک کنند، اما واقعیت مسئله این است که آن زمان که در مقابل درخواست ، شرایط ویژه یا اضطراری قرار می گیرند، مطلقن نمی توان به دیگری مراجعه داد و یا احتمالن فرض را بر این گرفت که این قسمت کار مربوط به من نبوده و درنتیجه همسرم باید چنین می کرده و خود را جدا و مبرا دانست بنابراین این موضوع اهمیت ویژه ای دارد.